ممکنه قبلاً پیش خودتون فکر میکردید که اگر فلان اتفاق بیفته، خیلی ناراحت میشید یا اینکه اتفاق بسیار وحشتناکی هست و فکرای دیگه. البته خب الانم میشه همون فکر رو کرد. هر مشکل یا اتفاقی توی زندگی سختیها و ناراحتیهای خاص خودشو داره. ولی بعضی اتفاقاً ممکنه بدتر از همشون باشه. بزارید با چند تا مثال توضیح بدم.
یه بچه کوچولو ممکنه با 1.000 تومن عیدی که میگیره خیلی خوشحال بشه. (همینطوری یه عددی گفتماااا. نگید خسیسم). خب درسته. ولی اگه یه نفر بیاد بهش 5 میلیون تومن عیدی بده، از این به بعد دیگه اون 5.000 تومانها و 50 هزارتومانها و ... زیاد خوشحالش نمیکنه. چون قبلاً بیشتر گرفته و خوشحالتر بوده و اینا دیگه ارزش زیادی براش نداره.
یه مثال دیگه. فرض کنید یه نفر مجبوره که هر روز برای یه بیماری خاصی که داره دردهای زیادی رو تحمل کنه. یا داروهای زیادی بخوره. فرض میکنیم سرطان داره. خب این بیماری مشکلات و سختیهای زیادی داره.
خب حالا یه نفر میاد میگه که فلانی تو سرما هم خوردی. به نظر شما اصلاً برای این شخص مهمه که سرما هم خورده؟ به نظر من که اهمیت زیادی براش نخواهد داشت؛ چون الان داره با بیماری و درد بزرگتری زندگی میکنه.
این دو تا مثال رو زدم که منظور من رو بهتر متوجه بشید. چون یه نفرو دیدم، دوست داشتم بنویسم در موردش.
من یه نفرو میشناسم که خیلی وقتها شاد هست. اتفاقات و مشکلات کوچیک و بزرگ ناراحتش نمیکنه. مثلاً اگر یه روز بیدار بشه و ببینه چند میلیون ضرر کرده و یا اینکه ماشینشو دزدیدن و ... اصلاً ناراحت نمیشه. چون میگه من اگر خودم رو هم ناراحت کنم هیچ فایدهای نداره. باید تلاش کنم که مشکل رو حل کنم. پس چرا خودم رو ناراحت کنم.
این کسی که میگم (و نمیخوام اسمش رو بیارم) خیلی وقته که ناراحتیشو ندیدم. همیشه خنده رو هست. یه بار ازش پرسیدم که چرا این اتفاقاتی که برات میفته ناراحتت نمیکنه؟ در جواب بهم گفت، این اتفاقات، مشکلات و ناراحتیها منو ناراحت نمیکنه. چون مشکل و ناراحتی بزرگتری دارم که اینا پیش اون عددی نیستن.
درست یا غلط بودنشو کاری ندارم. ولی من حرفشو قبول دارم. وقتی مشکل بزرگتری داشته باشیم، این مشکلات کوچیک برای ما چیزی نیستن. و یا اینکه اگر ما خوشحالیها و امکانات زیادی داشته باشیم، ممکنه خوشحالیها و امکانات کوچیک برامون اهمیت زیادی نداشته باشن و همیشه دنبال خوشحالی بزرگتر میگردیم.
عنوان این پستم این بود که "چطوری قوی میشیم؟".
اگر بخوایم در نظر بگیریم که چطور در برابر مشکلات و ناراحتیها قوی میشیم، خب میتونم بگم که ما قوی نمیشیم. وقتی مشکلات بزرگتری داریم، مشکلات کوچکتر برای ما کم اهمیتتر میشن.
یه نفر میلیاردر اگر یه روز یک میلیون تومنشو گم کنه اصلاً ناراحت نمیشه. (منطقاً نباید اهمیت زیادی براش داشته باشه) ولی اگر همین یک نفر به چند سال پیشش برگردیم که هیچ سرمایه و درآمدی نداشت و با حقوق بسیار بسیار پایین زندگی میکرده، اگر اون موقع یک میلیون تومن از پولشو گم میکرد، فوق العاده ناراحت میشد.
پس اگر ناراحتی (یا خوشحالی) بزرگی داشته باشیم، ناراحتی (یا خوشحالی) کوچکتره، برای ما اهمیت کمتری خواهند داشت.
از این به بعد اگر کسی رو دیدین که با اتفاقات، مشکلات و ... ناراحت نمیشه و اهمیت زیادی براشون نداره، فکر نکنید که خیلی قویه و یا برعکس، خیلی بی خیال هست. شاید به خاطر اینه که ناراحتی و یا مشکل بزرگتری داره که ما ازش بیخبر هستیم. :-)
یجورایی همون این نیز بگذرد خودمونه